بازتاب سخنان مجری شبکه ایران اینترنشنال، فضای رسانههای اجتماعی را تحت تأثیر قرار داد؛ گوینده این شبکه که وابستگی آن به رژیم صهیونیستی شناختهشده است، با لحنی آمیخته به شگفتی گفت: «بسیاری شگفتزده شدند؛ ایران و شیعیان میدان انتخابات را فتح کردند و [آیتالله] خامنهای ترامپ را مغلوب ساخت.» این جمله، بیش از آنکه تحلیل سیاسی باشد، نشاندهنده اختلال در محاسبات امنیتی اسرائیل نسبت به توازن قدرت در عراق بود.
۱. نقش مرجعیت نجف در تقویت زیرساخت گفتمان مقاومت در سیاست عراق
مرجعیت نجف هیچگاه بهطور علنی از جریان خاصی پشتیبانی نکرده، اما مواضع اصولی آن بهویژه در حمایت از استقلال عراق و مخالفت با مداخلات خارجی، بهصورت غیرمستقیم موجب تقویت گفتمان مقاومت شده است.
در شرایطی که ایالات متحده و برخی کشورهای عربی تلاش داشتند با برجستهسازی شعارهایی نظیر «خلع سلاح الحشد» و «ادغام مقاومت در ارتش رسمی» وزن سیاسی این جریان را تضعیف کنند، مرجعیت با حفظ موضع ملیگرایانه و تأکید بر حاکمیت ملی، عملاً به انسجام اجتماعی و مشروعیتبخشی به حضور نیروهای مقاومت در ساختار سیاسی عراق یاری رساند.
۲. واکنش اجتماعی در برابر ناکارآمدی دولتهای غربگرا
در سالهای اخیر، دولتهایی با گرایشهای نزدیکتر به غرب یا متحدان منطقهای واشنگتن —بهویژه در حوزه خدمات عمومی، اشتغال و مبارزه با فساد— در عمل نتوانستند رضایت عمومی را جلب کنند.
این ناکامی تدریجی، بهویژه در میان جوانان، زمینهساز گرایش به جریانهایی شد که در یک دهه گذشته بهعنوان نیروهای متعهد، پیگیر و بیتعارف در برابر مداخلات خارجی شناخته شدهاند.
بهعبارت دیگر، جامعه عراق در برابر ناکارآمدی ساختاری دولتهای پیشین، بهسوی جریانهایی متمایل شد که استقلال سیاسی را نه در شعار، بلکه در کنش عملی نمایان کردهاند.
۳. انسجام انتخاباتی و نقش شبکههای اجتماعی محلی
یکی از ویژگیهای برجسته این دوره، انسجام و نظم انتخاباتی جریانهای نزدیک به مقاومت بود.
فهرستها از پراکندگی کمتری برخوردار بودند، پیامها همراستاتر بودند و شبکههای محلی در مناطق جنوبی و مرکزی کشور فعالتر ظاهر شدند.
در نظام انتخاباتی چندلایه عراق، چنین انسجامی بهسرعت به تبدیل آرای مردمی به کرسیهای پارلمانی منجر شد و همین اتفاق نیز رخ داد.
۴. زمینه ژئوپلیتیکی منطقه؛ گرایش به استقلال از بازیگران فشارمحور
در سالهای اخیر، جامعه عراق تجربهای مستقیم از فشارهای خارجی را پشت سر گذاشت؛ فشارهایی که اگرچه در ظاهر متوجه ایران یا نیروهای مقاومت معرفی میشدند، اما در عمل، تأثیر مستقیم آنها بر ثبات داخلی عراق آشکار بود.
همزمان با تشدید فشار حداکثری آمریکا علیه ایران —بهویژه در فاصله سالهای ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۰— سه رخداد کلیدی در عراق رقم خورد که برداشت عمومی را دگرگون ساخت:
- افزایش تنشهای نظامی در خاک عراق
هر بار که واشنگتن سطح فشار علیه تهران را افزایش میداد، بخشی از این تنش به داخل عراق منتقل میشد؛ از حملات پهپادی و موشکی گرفته تا درگیریهای محدود میان پایگاههای آمریکایی و گروههای عراقی. برای افکار عمومی، این وضعیت حامل یک پیام روشن بود: «افزایش فشار خارجی علیه ایران، بهطور خودکار عراق را ناامن میسازد.»
- ترور سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس در بغداد
این واقعه نقطه عطفی در ذهنیت عمومی بود. جامعه عراق مشاهده کرد که سیاست فشار حداکثری آمریکا برای مهار ایران، مستقیماً در قلب بغداد اجرا شد و دو چهره اصلی مبارزه با داعش در خاک عراق هدف قرار گرفتند. این حادثه موجب شد بسیاری از شهروندان، حتی با گرایشهای سیاسی متفاوت احساس کنند عراق به «صحنه اجرای راهبردهای بیگانه» بدل شده است.
- اختلال در مناسبات اقتصادی عراق
تحریمهای بانکی آمریکا در سالهای اخیر، بارها مبادلات مالی عراق را دچار اختلال کرد؛ از جمله محدودیتهای دلاری و فشارهای مربوط به پرداختها.
مردم این تأثیر را نه در سطح کلان ژئوپلیتیک، بلکه در زندگی روزمره خود احساس کردند؛ موضوعی که حس آسیبپذیری عراق در برابر فشار خارجی را تشدید کرد.
برآیند این سه روند آن بود که بخش قابلتوجهی از رأیدهندگان به این نتیجه رسیدند: «جریاناتی که به استقلال سیاسی و فاصلهگیری از محورهای فشار خارجی پایبندند، ثبات بیشتری برای کشور به ارمغان میآورند.»
در چنین بستری، رأی به جریانهای نزدیک به محور مقاومت، نه واکنشی احساسی بلکه انتخابی مبتنی بر تجربه زیسته و درک امنیتی جامعه عراق بود.
۵. واقعیت جمعیتی و جغرافیای سیاسی عراق
وزن واقعی سیاست عراق همچنان در استانهای شیعهنشین جنوب و مرکز متمرکز است.
در این مناطق، مشارکت نهتنها بالاتر بود، بلکه رأیدهندگان نسبت به جریانهای مقاومتی حس تعلق تاریخی و اعتماد امنیتی دارند.
نتیجه، ترجمه مستقیم این واقعیت جمعیتی به میزان کرسیهای پارلمان بود.
نقش میدانی مقاومت؛ تبدیل تجربه عملی به سرمایه سیاسی
در سالهایی که عراق با تهدیدهای پیچیده امنیتی مواجه بود —از نبرد با داعش تا مهار خلأهای امنیتی در مناطق مرزی— بخش عمدهای از بار دفاعی کشور بر دوش نیروهای وابسته به جریانهای شیعی و حشدالشعبی قرار داشت.
این تجربه میدانی که برای افکار عمومی عراق ملموس و قابلسنجش بود، در انتخابات به سرمایهای سیاسی بدل شد. رأیدهندگان در جنوب و مرکز عراق بیش از هر چیز خواهان ثبات، امنیت و نظم بودند و این سه مؤلفه را در کارنامه نیروهایی میدیدند که در سختترین شرایط در میدان حاضر بودند.
پیامدهای منطقهای؛ تثبیت یک مسیر، نه یک اتفاق
پیروزی جریانهای مقاومت در عراق را نباید یک رخداد مقطعی یا نتیجه یک انتخاب گذرا دانست.
این پیروزی بخشی از یک مسیر بلندمدت تغییر موازنه در غرب آسیاست؛ مسیری که از نبرد با داعش آغاز شد، با شکست سیاست فشار حداکثری آمریکا علیه ایران تقویت شد، و اکنون در قالب سیاسی خود را نشان میدهد.
در حقیقت، پیروزی نیروهای متمایل به مقاومت در بغداد نشان داد که جامعه عراق هنوز بر اساس «کارنامه واقعی» رأی میدهد، نه بر اساس تصویرسازیهای رسانهای بیگانه.
جمعبندی
نتیجه انتخابات عراق حاصل همافزایی پنج عامل بود: جایگاه میدانی نیروهای مقاومت، واکنش اجتماعی به ناکارآمدی دولتهای غربگرا، انسجام انتخاباتی جریانهای شیعی، حساسیت عمومی نسبت به فشار خارجی، و وزن جمعیتی جنوب عراق.
این ترکیب عوامل نشان داد که مقاومت در عراق نه با شعار، بلکه با کنشمندی، سازمانیافتگی و حافظه تاریخی جامعه به پیروزی رسید.
![مجری شبکه اسرائیلی اینترنشنال: «ایران و شیعیان صحنه انتخابات عراق را بردند و [آیتالله] خامنهای ترامپ را شکست داد»](https://worldsadat.com/wp-content/uploads/2025/11/6317618-300x210.jpg)
![مجری شبکه اسرائیلی اینترنشنال: «ایران و شیعیان صحنه انتخابات عراق را بردند و [آیتالله] خامنهای ترامپ را شکست داد»](https://worldsadat.com/wp-content/uploads/2025/11/6317618-400x300.jpg)


























![مجری شبکه اسرائیلی اینترنشنال: «ایران و شیعیان صحنه انتخابات عراق را بردند و [آیتالله] خامنهای ترامپ را شکست داد»](https://worldsadat.com/wp-content/uploads/2025/11/6317618-150x100.jpg)















