از موعودباوری مشترک تا مقابله با قرائت‌های انحرافی آخرالزمانی
از موعودباوری مشترک تا مقابله با قرائت‌های انحرافی آخرالزمانی
در جهانی که بحران‌های اخلاقی، جنگ‌های هویتی و ناامیدی‌های فراگیر، افق آینده بشر را تیره کرده است، بازخوانی اشتراکات بنیادین ادیان الهی می‌تواند به‌مثابه یک سرمایه راهبردی برای گفت‌وگو، همدلی و کنش مشترک تلقی شود. باور به «منجی موعود» یکی از عمیق‌ترین و معنادارترین نقاط اتصال اسلام و مسیحیت است؛ باوری که نه‌تنها ریشه در متون مقدس دارد، بلکه ظرفیت آن را دارد که به بستری برای هم‌افقی اخلاقی و همکاری تمدنی میان پیروان دو دین بزرگ جهان تبدیل شود.

منجی‌گرایی؛ باور مشترک، افق مشترک

تحلیل آموزه‌های اسلامی و مسیحی نشان می‌دهد «موعودباوری» صرفاً یک عقیده آخرالزمانی نیست، بلکه چارچوبی الهام‌بخش برای معنا دادن به تاریخ، مبارزه با ظلم و حفظ امید اجتماعی است. در مسیحیت، بازگشت حضرت عیسی مسیح(ع) به‌عنوان منجی وعده داده شده و در اسلام، حضرت مهدی(عج) منجی نهایی بشریت معرفی می‌شود؛ دو قرائت که اگرچه در مصداق تفاوت دارند، اما در هدف، کارکرد و پیام نهایی، به‌طرزی معنادار هم‌پوشانی دارند.

بر اساس روایات اسلامی، این پیوند در آخرالزمان به بالاترین سطح خود می‌رسد؛ جایی که حضرت عیسی(ع) در کنار امام مهدی(عج) قرار می‌گیرد و همین هم‌نشینی نمادین، افق تازه‌ای برای فهم وحدت ادیان الهی در مسیر عدالت جهانی ترسیم می‌کند. نقش محوری بیت‌المقدس در این روایت‌ها نیز نشان‌دهنده جایگاه مشترک جغرافیایی و معنوی این باور در هر دو دین است.

اشتراک در ماهیت و مأموریت منجی

بررسی تطبیقی منابع اسلامی و مسیحی نشان می‌دهد که شباهت‌ها به سطح مفاهیم کلی محدود نمی‌شود. تولد خاص، مواجهه با انکار و تردید، حیات مستمر، پاکی و عصمت، و مأموریت جهانی برای برپایی عدالت، از جمله مؤلفه‌هایی است که در هر دو سنت دینی درباره منجی دیده می‌شود. حتی در نشانه‌های پیش از ظهور، مانند هشدار نسبت به «دجال» یا جریان‌های فریب‌گر، می‌توان ردپای یک نگرانی مشترک درباره انحراف حقیقت دین و سوءاستفاده از ایمان مردم را مشاهده کرد.

این هم‌پوشانی‌ها نشان می‌دهد که منجی‌گرایی، بیش از آنکه ابزار تمایز باشد، ظرفیت آن را دارد که به زبان مشترک ادیان برای مواجهه با بحران‌های اخلاقی و معنوی عصر مدرن تبدیل شود.

اخلاق مشترک؛ از محبت تا مسئولیت اجتماعی

در کنار موعودباوری، اخلاق دینی نقطه اتصال مهم دیگری میان اسلام و مسیحیت است. محبت، رحمت، احسان، انفاق، عفو و پرهیز از ریا، مفاهیمی هستند که هم در قرآن کریم و هم در اناجیل جایگاهی محوری دارند. تأکید حضرت عیسی(ع) بر محبت فراگیر ـ حتی نسبت به دشمنان ـ و توصیه اسلام به مواسات، عدالت‌خواهی و مسئولیت اجتماعی، نشان می‌دهد که پیام انبیا بیش از هر چیز ناظر به «ساخت انسان اخلاقی» بوده است.

این اخلاق مشترک، می‌تواند بنیان همکاری عملی میان پیروان ادیان را در حوزه‌هایی مانند عدالت اجتماعی، مبارزه با فقر، دفاع از کرامت انسانی و صلح جهانی تقویت کند.

هشدار نسبت به قرائت‌های انحرافی آخرالزمان

در کنار این ظرفیت وحدت‌آفرین، خطر قرائت‌های انحرافی از آخرالزمان نیز وجود دارد. جریان‌هایی مانند «مسیحیت صهیونیستی» با تفسیرهای افراطی و سیاست‌زده، تلاش می‌کنند نشانه‌های ظهور را به‌صورت مصنوعی محقق سازند و از مفاهیم دینی برای توجیه خشونت، اشغال و جنگ بهره بگیرند. پروژه‌هایی نظیر تخریب مسجدالاقصی، ساخت معبد ادعایی و القای جنگ نهایی، نمونه‌ای از «آینده‌سازی جعلی» است که نه‌تنها با توحید ناسازگار است، بلکه باور اصیل منجی‌گرایی را به ابزاری سیاسی تقلیل می‌دهد.

در اندیشه اسلامی نیز تطبیق‌سازی شتاب‌زده علائم ظهور مردود شمرده شده و به‌جای آن، «زمینه‌سازی مسئولانه» بر پایه تکلیف اخلاقی و اجتماعی مورد تأکید قرار گرفته است.

از جدال تاریخی تا گفت‌وگوی تمدنی

تحولات فکری معاصر نشان می‌دهد که رابطه اسلام و مسیحیت از پارادایم تقابل و مناظره‌های خصمانه، به سمت گفت‌وگوی انتقادی و همدلانه در حال حرکت است. ظهور چالش‌های مشترکی همچون سکولاریسم افراطی، فروپاشی اخلاق، و معنویت‌های جعلی، ادیان الهی را به همکاری و هم‌افزایی نزدیک‌تر کرده است.

گفت‌وگو در این چارچوب، به معنای چشم‌پوشی از باورهای اعتقادی نیست، بلکه تلاشی است برای فهم متقابل، کاهش سوءبرداشت‌ها و یافتن راه‌حل‌های مشترک برای مسائل جهانی.

جمع‌بندی؛ منجی‌گرایی به‌مثابه سرمایه راهبردی

باور به منجی، یکی از عمیق‌ترین اشتراکات اسلام و مسیحیت است؛ باوری که اگر از قرائت‌های انحرافی پالایش شود، می‌تواند به یک سرمایه راهبردی برای همدلی ادیان، تقویت امید اجتماعی و مقابله با پروژه‌های تفرقه‌افکنانه تبدیل شود. این هم‌افقی آخرالزمانی، نه وعده‌ای برای خشونت، بلکه افقی برای عدالت، اخلاق و معنویت جهانی ترسیم می‌کند؛ افقی که در آن، پیروان ادیان الهی می‌توانند با حفظ هویت‌های اعتقادی خود، در مسیر ساخت آینده‌ای انسانی‌تر و عادلانه‌تر هم‌مسیر شوند.