مقدمه
مدیریت در الگوواره اسلامی، فراتر از یک مفهوم سکولار، به مثابه «امانتی الهی» تعریف میشود که غایت آن تحقق عدالت، تعالی اخلاقی و تحکیم پیوندهای اجتماعی است. در جهان پرچالش معاصر، جوامع مسلمان با مسائلی چون نابرابری، کاهش اعتماد عمومی و تضعیف همبستگی اجتماعی روبهرو هستند؛ در حالی که مدیریت سکولار، که صرفاً بر بهرهوری مادی تمرکز دارد، پاسخگوی همه ابعاد نیازهای این جوامع نیست. از این رو، بازخوانی و بازتفسیر الگوی مدیریتی برگرفته از قرآن کریم و سیره معصومین(ع) ضرورتی بنیادین است. یافتهها نشان میدهد که مدیریت اسلامی، با تکیه بر اصولی چون توحید، عدالت، شورا و امانتداری، نه تنها کارآمدی سازمانی را افزایش میدهد، بلکه به کاهش شکافهای اجتماعی، افزایش سرمایه اجتماعی و دستیابی به جامعهای متعادل و منسجم کمک میکند. پرسش اصلی این است که چگونه میتوان این اصول ثابت را در ساختارهای پویای جوامع امروزی به کار بست تا جامعهای عادلانه و منسجم شکل گیرد.
مبانی هستیشناختی مدیریت اسلامی
مدیریت اسلامی ریشه در جهانبینی توحیدی دارد. در این نگاه، مدیر خلیفهالله و مجری اراده الهی بر زمین است. این مبنا مدیریت را از سطح ابزاری صرف فراتر برده و به آن رنگ تقدس و مسئولیت میبخشد. اصل توحید، محور وحدتبخش تصمیمگیریهاست و منافع شخصی و گروهی را در برابر مصالح عمومی کنار میزند. اصل عدالت، که در قرآن «میزان» نامیده شده (الحدید: ۲۵)، معیار اصلی در همه فرآیندهای مدیریتی است و تضمین میکند حقوق همه ذینفعان رعایت شود. اصل شورا، مشورت را به یک فریضه تبدیل میکند و مدیر را به بهرهگیری از خرد جمعی وادار میسازد. و در نهایت، اصل امانتداری، مدیر را امین مردم و منابع عمومی معرفی میکند و شفافیت و پاسخگویی را الزامی میسازد.
مدیریت اسلامی و عدالت اجتماعی
عدالت در اسلام مفهومی فراتر از برابری ریاضیاتی دارد و به معنای «اعطاء کل ذی حق حقه» است. مدیریت اسلامی با تکیه بر این اصل، نظامی عادلانه ایجاد میکند که در آن منابع عمومی بر اساس شایستگی و نیاز توزیع میشوند و محرومان در اولویت قرار دارند. این رویکرد مبتنی بر آیه «کی لا یکون دوله بین الأغنیاء منکم» (حشر: ۷) است. علاوه بر این، شفافیت در فرآیندهای مدیریتی مانع از شکلگیری فساد اداری و اقتصادی میشود و اقتدار قانون عادلانه تضمین میکند که همه افراد، حتی مدیران، در برابر قانون مسئول باشند. چنین نظامی اعتماد عمومی را تقویت کرده و زمینه کاهش شکاف طبقاتی و ریشهکنی فساد را فراهم میآورد.
مدیریت اسلامی و انسجام اجتماعی
انسجام اجتماعی محصول شبکهای از اعتماد، تعامل و احساس تعلق مشترک است. مدیریت اسلامی با احترام به کرامت ذاتی انسانها (الإسراء: ۷۰)، ترویج فرهنگ مسئولیت اجتماعی مشترک از طریق «امر به معروف و نهی از منکر»، و ایجاد ارتباطات شفاف و صادقانه، این انسجام را تقویت میکند. این اصول جامعه را از حالت «تجمع» صرف به یک «اجتماع» زنده و ارگانیک تبدیل میکنند؛ جامعهای که در آن افراد نه تنها در کنار هم زندگی میکنند، بلکه احساس تعلق و مسئولیت مشترک دارند.
الگوی کاربردی برای جوامع مسلمان معاصر
برای اجراییسازی این اصول در جوامع امروز، باید الگویی طراحی شود که رابطهای ارگانیک میان مبانی نظری، اقدامات اجرایی و نتایج اجتماعی برقرار کند. چنین الگویی میتواند به کاهش شکافهای اجتماعی، افزایش سرمایه اجتماعی و بازسازی اعتماد عمومی منجر شود.
نتیجهگیری و پیشنهادات راهبردی
مدیریت اسلامی الگویی جامع و چندبعدی است که اهداف مادی و معنوی را در کنار هم قرار میدهد. این نوع مدیریت با تقویت عدالت، انسجام و اعتماد عمومی، پاسخی مؤثر به چالشهای اخلاقی و اجتماعی جوامع مسلمان ارائه میکند.
پیشنهادات راهبردی عبارتاند از:
- آموزش اصول مدیریت اسلامی در نهادهای آموزشی
- تدوین سیاستهای عمومی بر اساس عدالت و مشارکت
- ارتقای شفافیت و پاسخگویی در نهادهای دولتی و خصوصی
منابع
۱. قرآن کریم
۲. نهجالبلاغه، گردآوری سید رضی
۳. مطهری، مرتضی. (۱۳۸۷). عدالت اجتماعی در اسلام. تهران: صدرا
۴. طباطبایی، محمدحسین. (۱۳۷۴). تفسیر المیزان. قم: جامعه مدرسین
۵. خمینی، روحالله. (۱۳۶۸). ولایت فقیه. تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی
۶. قراملکی، احمد. (۱۳۹۵). اخلاق و مدیریت اسلامی. تهران: سمت
- نویسنده : علی گلمرادی







































