جایگاه حضرت فاطمه زهرا(س) در فرهنگ جهاد و شهادت، صرفاً یک باور دینی یا یک نشانه هویتی نیست؛ بلکه حقیقتی زنده در متن زندگی و نحوه زیست شهیدان است. بخش بزرگی از وصیتنامهها، تصاویر، دستنوشتهها و روایتهای همرزمان نشان میدهد که ارادت به صدیقه طاهره(س) در میان شهدا، یک پیوند عاطفی ساده نبود؛ نوعی تکیهگاه معنوی، پناه روحی و الهامبخش رشادتهایی بود که در سختترین لحظات جنگ شکل میگرفت.
در فرهنگ دفاع مقدس و مقاومت، سربند «یا زهرا(س)» تنها یک نماد نبود؛ کدی بود برای شناخت کسانی که در گام آخر، روحشان با نام مادر عالمیان قوت میگرفت. این ارادت اما محدود به دوران دفاع مقدس نماند و تا شهادت دانشمندان هستهای و رزمندگان مدافع حرم امتداد یافت؛ چنانکه روایتهای متعدد نشان میدهد لحظه آخر بسیاری از آنان با نام حضرت زهرا(س) گره خورده است.
آخرین زمزمههای عاشقی؛ از مرصاد تا خط مقدم مقاومت
یکی از تأثیرگذارترین نمونهها در این پیوستار معنوی، روایت شهادت غلامعلی جندقی (رجبی) است. او پیش از عملیات مرصاد در آخرین مناجات خود از حضرت زهرا(س) یاری خواست و هنگامی که گلوله سینهاش را شکافت، بهجای آنکه سرش را بر دامن همرزمان بگذارد، خود سر بر خاک نهاد و سه بار «یا زهرا» گفت؛ همان لحظه بود که به باور همرزمانش، امدادی غیبی بالای سر او حاضر شد.
در ماجرایی دیگر، شهید دکتر مجید شهریاری دانشمند هستهای ارادتی ژرف به صدیقه طاهره(س) داشت. او حتی محیط علمی دانشگاه را نیز از یاد حضرت زهرا(س) تهی نمیخواست و بر نصب تابلوهای «یا فاطمه الزهرا» در دانشکده اصرار داشت. شهریاری در روزهای منسوب به اهلبیت(ع) تدریسش را با سخن از آنان آغاز میکرد و گاه آنچنان از شوق نام حضرت زهرا(س) گریه میکرد که دانشجویانش مات میماندند. این رفتار برای او نه تشریفات، بلکه شیوه حیات بود.
وداعهایی که به «سلام فاطمی» ختم شد
شهید علیاصغر حاجی غلامزاده سبزیکار نیز از عاشقان حضرت زهرا(س) بود؛ محبتش چنان عمیق بود که شنیدن روضه بیبی دوعالم او را بیتاب میکرد. شب عملیات والفجر ۸، او برای یافتن همرزمانش پیشقدم شد اما آنچه بازگشت، خبر شهادتش بود؛ همرزمان از بیسیم شنیده بودند که آخرین کلامش سه بار سلام بر حضرت زهرا(س) بود.
ارادت شهید مجید قربانخانی، از مدافعان حرم، نیز روایتِ دیگری از پیوند آسمانی شهدا با حضرت زهرا(س) است. او پیش از اعزام، در خوابی روشن دیده بود که بیبی دوعالم وعده شهادتش را دادهاند. در سوریه، وقتی مأموریت نمییافت، با صراحت میگفت: «اگر نبرید شکایتتان را به حضرت زهرا(س) میکنم.» شهادتش همانگونه که پیشبینی کرده بود، رقم خورد.
یادگارهای عاشقی در سینه نوجوانان و فرماندهان
محمد مصطفیپور نوجوانی بود که هنوز پانزدهساله نشده بود اما با آرزوی شهادت فاطمی راهی نبرد شد. پیش از عملیات روی پیراهنش شعری نوشت که نشان از آمادگی جانباختن در مسیر اهلبیت(ع) داشت. در والفجر ۸، گلولهای درست همان جایی نشست که شعر نوشته شده بود؛ همراه با ترکشی که یادگاری فاطمی بر پهلوی او گذاشت.
در روایت دیگری، شهید احمد کاظمی سردار نامدار جبههها پس از جراحت سنگین در عملیات بیتالمقدس، در اتاق عمل تجربهای معجزهآسا دید. خودش سالها آن را پنهان کرد. او گفته بود: «حضرت زهرا(س) وارد اتاق عمل شدند، دستی بر سرم کشیدند و گفتند بلند شو؛ چیزی نیست.» همین شد که برخلاف نظر پزشکان ایستاد و به جبهه برگشت.
و این همه، تنها نمونههایی از صدها روایت مشابه است. مانند عبدالحسین برونسی که در شبی تاریک و میان میدان مین، پس از توسل به حضرت زهرا(س) دلش شکست و گریست. چند لحظه بعد معبری نامرئی باز شد و او فرمان عبور داد؛ شبی که به شهادت همرزمانش، هیچ مینی عمل نکرد.
پیوندی که فرهنگ مقاومت را زنده نگه داشته است
بازخوانی ارادت شهدا به حضرت فاطمه زهرا(س)، تنها یک مرور تاریخی یا روایت احساسی نیست؛ بازشناسی ستون معنوی فرهنگی است که بر پایه آن نسلهای متوالی از رزمندگان، دانشمندان و مدافعان حرم در سختترین بزنگاهها ایستادهاند. این ارادت، نیرویی درونی و زنده برای تصمیمهای بزرگ بوده و در سختترین لحظات، به جهادگران آرامش و استقامت بخشیده است.شهدا با نام حضرت زهرا(س) جنگیدند، با محبت او زیستند و در لحظه آخر، چشم بر جهان بستند؛ این پیوند، میراثی است که امروز نیز میتواند الهامبخش معنویت، مقاومت و امید برای جامعه باشد.














































