شهید مهندس محمدجواد تندگویان از چهرههای کمنظیر تاریخ انقلاب اسلامی است؛ مردی که مسئولیتهای کلان اجرایی را با روحیهای جهادی، سادهزیست و مؤمنانه در هم آمیخت و سرانجام، نامش نه در اتاقهای قدرت، بلکه در زمره شهدای مظلوم و غریب انقلاب ماندگار شد. او بالاترین مقام اجرایی جمهوری اسلامی ایران بود که در دوران دفاع مقدس به اسارت دشمن درآمد و سالها شکنجه، تنهایی و فشار را تحمل کرد، بیآنکه حتی یکبار عزت انقلاب و ملت ایران را معامله کند. شهادت او، سند روشنی است بر اینکه جبهه مقاومت، تنها در میدان نبرد نظامی شکل نمیگیرد؛ بلکه گاه در سکوت زندانها و زیر شکنجه دشمن، معنا مییابد.
خاستگاه و شکلگیری شخصیت
محمدجواد تندگویان در خانوادهای متدین، پرتلاش و ریشهدار رشد یافت. از همان سالهای نوجوانی، روحیه مسئولیتپذیر، دقت در عمل و پایبندی به ارزشهای دینی در او آشکار بود. تحصیل در رشته مهندسی، برای او صرفاً کسب یک تخصص فنی نبود؛ بلکه مسیری برای خدمت به کشور و حل مسائل اساسی جامعه به شمار میرفت.
تندگویان از جمله مدیرانی بود که پیش از انقلاب نیز دغدغه عدالت، استقلال و پیشرفت کشور را داشت و با پیروزی انقلاب اسلامی، این دغدغهها شکل عملی به خود گرفت. او به نسل مدیرانی تعلق داشت که انقلاب را نه سکوی قدرت، بلکه میدان تکلیف میدانستند.
مسئولیت سنگین وزارت در روزهای بحران
با تشکیل دولت شهید محمدعلی رجایی، محمدجواد تندگویان بهعنوان وزیر نفت انتخاب شد؛ وزارتخانهای که در آن مقطع، شریان حیاتی اقتصاد کشور و یکی از اصلیترین اهداف دشمن بعثی به شمار میرفت. آغاز مسئولیت او همزمان با شرایطی سخت، بحرانی و آکنده از فشارهای خارجی و داخلی بود.
با وجود گذشت تنها یک ماه از دوره وزارتش، تندگویان نشان داد که از جنس مدیران پشتمیزنشین نیست. او باور داشت که مدیریت واقعی، بدون شناخت میدانی ممکن نیست. به همین دلیل، برای بازدید از پالایشگاه آبادان و بررسی مستقیم وضعیت صنعت نفت در خط مقدم جنگ، عازم جنوب کشور شد؛ سفری که به یکی از مظلومانهترین فصلهای تاریخ انقلاب انجامید.
اسارت؛ آغاز غربتی طولانی
در مسیر ماهشهر به آبادان، کاروان وزیر نفت جمهوری اسلامی ایران به دست نیروهای رژیم بعث عراق به اسارت درآمد. این اسارت، تنها بازداشت یک مقام رسمی نبود؛ بلکه ضربهای روانی و تبلیغاتی بود که دشمن میکوشید از آن علیه جمهوری اسلامی استفاده کند.
محمدجواد تندگویان سالها در زندانهای رژیم بعث تحت شدیدترین شکنجههای جسمی و روحی قرار گرفت. دشمن میدانست که او یک وزیر است؛ نماد مدیریت انقلابی و نشانهای از ساختار حاکمیت جمهوری اسلامی. به همین دلیل، فشارها برای وادار کردنش به همکاری، اعتراف یا حتی یک جمله علیه نظام و همرزمانش، بیامان بود.
ایستادگی در برابر شکنجه و تطمیع
اما شهید تندگویان، در اوج غربت، به قله عزت رسید. او نهتنها حاضر نشد کوچکترین همکاریای با دشمن داشته باشد، بلکه حتی یک کلام علیه یاران، همرزمان و ملت ایران بر زبان نیاورد. سالها اسارت، انفرادی، تحقیر و شکنجه، نتوانست ایمان و وفاداری او را در هم بشکند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی از او با عنوان «شهید غریب» یاد کردند؛ تعبیری که عمق مظلومیت و عظمت روحی این شهید را بهخوبی نمایان میسازد. غربت تندگویان، تنها به دوری از وطن محدود نبود؛ بلکه در بیخبری، سکوت اجباری و تحمل رنجهایی معنا یافت که کمتر کسی توان تحمل آن را دارد.
شهادت در اسارت
پس از سالها تحمل سختترین شرایط، محمدجواد تندگویان در سال ۱۳۶۸ در اسارت رژیم بعثی به شهادت رسید. پیکر او سالها بعد به میهن بازگشت؛ پیکری که گواه صبر، استقامت و وفاداری بیچونوچرا به انقلاب اسلامی بود. شهادت او نشان داد که دشمن، حتی در بند و زندان نیز از انسانهای مؤمن و مقاوم هراس دارد.
ماندگاری یک الگو
شهید تندگویان، فراتر از یک وزیر یا مدیر اجرایی، نماد «مدیر مجاهد» در گفتمان انقلاب اسلامی است؛ الگویی که به مسئولان امروز یادآوری میکند خدمت، بدون هزینه و خطر نیست و عزت، با ایستادگی حفظ میشود. او ثابت کرد که میتوان در بالاترین جایگاه اجرایی کشور بود، اما در عین حال، آماده پرداخت سنگینترین بهای وفاداری به آرمانها شد.
امروز نام محمدجواد تندگویان، در کنار شهدای بزرگ انقلاب، یادآور این حقیقت است که انقلاب اسلامی، مردانی را در دامان خود پرورش داد که حتی در غربت اسارت، پرچم عزت ایران را بر زمین نگذاشتند. راه او، راه صداقت، مسئولیتپذیری و ایستادگی تا آخرین نفس است؛ راهی که همچنان پیش روی مدیران و نسلهای آینده این سرزمین قرار دارد.














































