حضور اسلام در آرژانتین را نمیتوان صرفاً به یک موج مهاجرتی یا یک اقلیت مذهبی محدود فروکاست؛ این حضور، بخشی از فرایند پیچیده شکلگیری جامعه چندفرهنگی آرژانتین است که از لایههای تاریخی پنهان آغاز شده و در دهههای اخیر به مرحله تثبیت نهادی، دیدپذیری معماری و مشارکت فعال اجتماعی رسیده است.
از قانون مهاجرت تا شکلگیری هویت اجتماعی
با تصویب «قانون مهاجرت و اسکان» در سال ۱۸۷۶، آرژانتین مسیر خود را بهعنوان کشوری مهاجرپذیر تثبیت کرد. اگرچه این قانون با نگاه غالب اروپامحور تدوین شده بود، اما تحولات ژئوپلیتیکی در منطقه شام، هزاران مهاجر مسلمان از سوریه، لبنان و فلسطین را راهی آمریکای جنوبی کرد. این مهاجران که در ساختار اداری با عنوان کلی «ترکها» شناخته میشدند، بهتدریج جایگاه خود را در تجارت، شبکههای محلی و زیست اقتصادی کشور تثبیت کردند و پایههای نخستین جامعه مسلمان را شکل دادند.
نهادسازی؛ از انجمنهای محلی تا مرجع ملی
فرایند سازمانیابی مسلمانان از اوایل قرن بیستم آغاز شد. تأسیس انجمنهای خیریه و فرهنگی اسلامی در استان بوئنوس آیرس و سپس پایتخت، زمینه را برای شکلگیری یک مرجع ملی فراهم کرد. این روند در نهایت به تأسیس «مرکز اسلامی جمهوری آرژانتین» (CIRA) انجامید؛ نهادی که امروز نقش محوری در نمایندگی مسلمانان، تعامل با دولت، ساماندهی فعالیتهای مذهبی و فرهنگی و حضور در عرصه بینالمللی ایفا میکند.
یکی از برجستهترین کارکردهای این مرکز، راهاندازی نظام صدور گواهی حلال است؛ سازوکاری که نهتنها پاسخگوی نیازهای دینی مسلمانان است، بلکه به ابزاری راهبردی در توسعه صادرات آرژانتین به بازارهای جهانی تبدیل شده و پیوندی معنادار میان دین و اقتصاد برقرار کرده است.
معماری؛ عبور از نامرئی بودن
اسلام در آرژانتین، بهویژه از دهه ۱۹۸۰ به بعد، وارد مرحله «دیدپذیری فضایی» شد. افتتاح نخستین مسجد با معماری سنتی اسلامی و سپس راهاندازی مرکز فرهنگی اسلامی ملک فهد در بوئنوس آیرس، حضور اسلام را از یک واقعیت اجتماعی پنهان به عنصری آشکار در منظر شهری بدل کرد. این مراکز، افزون بر کارکرد عبادی، به پایگاههایی برای گفتوگوی فرهنگی، آموزش عمومی و رفع سوءبرداشتها درباره اسلام تبدیل شدهاند.
ریشههای عمیقتر؛ از مورسکوها تا مسلمانان آفریقایی
پژوهشهای تاریخی نشان میدهد که ردپای اسلام در آرژانتین به پیش از مهاجرتهای رسمی قرن نوزدهم بازمیگردد. حضور مورسکوهای تبعیدی از اندلس در دوره استعمار اسپانیا و نیز مسلمانان آفریقاییِ بردهشده به بوئنوس آیرس، لایهای پنهان اما مؤثر از میراث اسلامی را در شکلگیری فرهنگی این سرزمین برجای گذاشته است؛ میراثی که در زبان، معماری و الگوهای زیستی قابل ردیابی است.
جغرافیای درونی و همزیستی محلی
در مناطق داخلی کشور، جوامع مسلمان نمونههایی کمنظیر از انطباق فرهنگی و همزیستی اجتماعی را رقم زدهاند. از روستاهای با اکثریت نوادگان مهاجران مسلمان در استان بوئنوس آیرس تا شهرهایی چون توکومان، قرطبه و مندوزا، اسلام نه در تقابل، بلکه در تعامل با زیست بومی محلی تداوم یافته است. الگوهای اقتصادی مبتنی بر اعتماد، شبکههای حمایتی محلی و نهادهای فرهنگی، این حضور را پایدار کردهاند.
رسانه، اخلاق و زندگی روزمره
برای مسلمانان آرژانتین، اسلام صرفاً مجموعهای از مناسک نیست، بلکه چارچوبی اخلاقی برای زیست اجتماعی است. در عین حال، مواجهه با کلیشههای رسانهای جهانی، چالشی مستمر بوده است. پاسخ جامعه اسلامی به این چالش، حضور فعال رسانهای، تولید محتوای بومی و مشارکت در برنامههای گفتوگومحور ملی بوده است؛ نمونهای از آن، برنامه تلویزیونی «القلم» در شبکه دولتی آرژانتین است که نقش مهمی در بازنمایی واقعگرایانه اسلام ایفا کرده است.
افقهای نو؛ گروش، تنوع و گسترش جغرافیایی
تحولات جدید نشان میدهد که اسلام در آرژانتین دیگر محدود به مهاجران یا نسلهای آنان نیست. افزایش گروش شهروندان بومی، افتتاح مساجد در شهرهای میانی و همزیستی فعال شاخههای مختلف اسلامی، از ورود جامعه مسلمان به مرحلهای تازه از بلوغ اجتماعی حکایت دارد؛ مرحلهای که در آن تنوع دروندینی نه عامل گسست، بلکه سرمایهای برای پویایی فرهنگی تلقی میشود.
جمعبندی
مسیر اسلام در آرژانتین، روایتی از تابآوری، نهادسازی و سازگاری خلاقانه با بستر اجتماعی است. از مهاجران دورهگرد قرن نوزدهم تا کنشگران اقتصاد حلال و دیپلماسی فرهنگی امروز، اسلام بهتدریج به یکی از مؤلفههای پایدار موزائیک هویتی این کشور بدل شده است؛ تجربهای که میتواند الگویی الهامبخش برای همزیستی دینی در جهان معاصر باشد.













































